تا دو دهه قبل تنها راه ارتباط میان چهره های مشهور و ورزشکاران سرشناس با هوادارانشان فقط رسانه های جمعی بود و بس. آنها مصاحبه می کردند و تعداد کمی نیز در برنامه های زنده رادیو و تلویزیون حاضر می شدند یا در روزنامه ها یادداشت می نوشتند و خلاص... این روش اگرچه هنوز هم بسیار متداول و جذاب است اما در عین حال یک جای کار لنگ می زند.
در مصاحبه های مطبوعاتی هر چقدر هم که خبرنگار صادق باشد، باز هم حرف ها با واسطه به اطلاع مردم می رسد و مرتب هم که نمی شود در رادیو یا تلویزیون بود. به این ترتیب باید راه دیگری برای حل معضل فوق پیدا می شد. تازه به همه این موارد باید خبرهای حاشیه ای را هم افزود که گاهی اوقات باید به آنها پاسخ آنی داد؛ اما رسانه ها همواره در دسترس نبودند.
سرانجام تکنولوژی به کمک افراد سرشناس آمد و در عصر اینترنت، پدیده ای به نام «سایت ها و وبلاگ های شخصی» پا به عرصه وجود گذاشتند تا افراد سرشناس از طریق آن با هوادارانشان در ارتباط باشند و بتوانند بی واسطه با آنها همکلام شوند. دیگر احتیاجی نبود که برای اطلاع رسانی یا اظهارنظر مرتب سراغ رسانه ها رفت و می شد خیلی مسائل را در همان سایت شفاف کرد. چندی بعد از آن اما راهکارهایی به میان آمدند که نه یک قدم بلکه چند گام از سایت های شخصی هم جلو افتادند.
شبکه های اجتماعی
این نوع اطلاع رسانی در واقع به کمک شبکه های مجازی صورت می گرفت و هر شخصی می توانست با راه اندازی صفحه شخصی یا هواداری حرف هایش را بزند. از فیس بوک و توییتر گرفته تا اینستاگرام و ... اما دقیقا مشکل از همین جا شروع شد. عده ای سودجو به جای بزرگان و افراد سرشناس شروع به راه اندازی صفحات جعلی کردند که سروصدای بسیاری راه انداخت و هنوز هم دردسرهای زیادی درست می کند.
در این شماره بد ندیدیم با هم نگاهی به صفحات مجازی ستارگان ورزش ایران و جهان در شبکه های اجتماعی بیندازیم و با محاسن و مضرات آن آشنا شویم.
دردسرهای رونی
بدون شک هر کاری در بطن خود محاسن و معایبی دارد. تکنولوژی هم همینطور است و باید دید که چطور از آن استفاده می شود. در این میان می توان به اتفاقی که در خلال جام جهانی ۲۰۱۰ برای وین رونی رخ داده اشاره کرد. چند روز بعد از حذف انگلیس از گردونه مسابقات عکس ستاره تیم ملی انگلیس در حال کشیدن سیگار در شبکه های اجتماعی منتشر شد که سروصدای بسیاری راه انداخت.
رونی که نمی توانست این مسئله را به گردن فتوشاپ بیندازد مدعی شد که آن عکس مخفیانه از او گرفته شده و سیگار مورد نظر هم متعلق به یکی از دوستانش بوده که درون زیرسیگاری جلوی او قرار گرفته بوده است. البته بدیهی بود که کسی حرف های او را باور نکرد.
امان از تلفن های دوربین دار
اگر در سایت های جستجوگر، نام «رونالدینیو» را سرچ کنید و سراغ ویدئوهای متعلق به او بروید، قطعا متوجه می شوید که علاوه بر هنرمندی های این بازیکن در مستطیل سبز، حاشیه هایش در بیرون از زمین فوتبال هم ثبت و ضبط شده است. اتفاقا این تصاویر در دنیای مجازی هم برای خودش کلی طرفدار پیدا کرده و میلیون ها بازدیدکننده داشته است.
رونالدینیو یک بار در واکنش به این تصاویر گفت: «از زمانی که موبایل های دوربین دار در دنیا عرضه شد، مشکلات من چند برابر شد چون هر کجا برای تفریح می روم، تصویرم را می گیرند و روی شبکه های اجتماعی می گذارند. انگار نه انگار که رونالدینیو هم آدم است و احتیاج به حفظ حریم شخصی دارد.»
جالب اینجاست که تصاویر حضور رونالدینیو در یک کارناوال شادی برزیل در یکی از شبکه های اجتماعی پخش شد و طی کمتر از ۱۰ روز، بالغ بر ۳۰۰ هزار نفر آن را «لایک» کردند تا در نوع خودش به یک رکورد بدل شود.
مرگ پله...
گاهی اوقات انتشار خبر مرگ افراد سرشناس در شبکه های اجتماعی هم دردسرآفرین می شود؛ به ویژه آنکه این خبر جعلی باشد. برای مثال چندی قبل در شبکه «توییتر» خبر مرگ پله راه افتاد و همین مسئله بلوایی به پا کرد و حال آنکه ستاره برزیلی فوتبال جهان همان زمان در نیویورک حضور داشت.
دقایقی پس از انتشار خبر فوق دختر پله در حساب توییتری خودش آن را تکذیب کرد و نوشت: «همین الان با پدرم حرف زدم. او هیچ مشکلی ندارد و سالم سالم است. لطفا دروغ پراکنی نکنید.»
جنگ های مجازی
شبکه های مجازی در عین حال مجال خوبی برای تقابل ستارگان با همدیگر نیز محسوب می شوند. پله، روماریو، مارادونا و ... بارها با استفاده از همین شبکه ها از خجالت یکدیگر درآمده و حرف هایی نثار هم کرده اند که ... البته از حق هم نباید گذشت که برخی اوقات ستاره های عالم ورزش با استفاده از صفحات خود در شبکه های مجازی پیرامون اتفاقات مهم نیز اطلاع رسانی یا اظهار نظر کرده اند. از جمله مهمترین این وقایع واکنش آنها نسبت به مرگ نلسون ماندلا بود که تقریبا همه بزرگان عالم ورزش و هنر در رثای این مرد بزرگ مطلب نوشتند.
راه ارتباطی
شبکه های اجتماعی جاده صاف کن برقراری ارتباط مستقیم میان ستارگان و مردم هستند. البته به دلیل فراگیر شدن صفحات تقلبی، اغلب ستارگان ترجیح می دهند روی سایت اینترنتی خودشان، شبکه های اجتماعی که در آنها عضویت دارند را اعلام کرده و درون همان سایت برای ورود به آنها لینک بگذارند تا راه برای سودجویی افراد بسته شود.
افشاگری دایی
اما شبکه های اجتماعی و اینترنتی در داخل ایران هم داستان های فراوانی برای افراد سرشناس به ویژه ورزشکاران داشته اند. در اواخر دهه ۸۰، مازیار ناظمی که هم اکنون مدیرکل روابط عمومی وزارت ورزش است، گوشه هایی از دیالوگ خودش با علی دایی که طی آن شهریار علیه محمد مایلی کهن حرف زده بود را روی خروجی وبلاگش قرارداد و چنان جنجالی درست شد که ... البته خود دایی هم از این رفتار ناظمی ناراحت شد.
طلایه داران
در میان ورزشکاران ایرانی فوتبالیست ها جزو اولین افرادی بودند که برای خودشان سایت اختصاصی زدند. وحید هاشمیان، علی کریمی و جواد نکونام در زمره طلایه داران و پیشتازان این عرصه محسوب می شوند. در این میان البته هاشمیان و کریمی خیلی جدی تر کار را دنبال می کردند.
همچنین نفراتی چون مهدوی کیا و کریمی هم برای خودشان با استفاده از کمک یکی از اپراتورهای تلفن همراه حساب هواداری ایجاد کردند تا خبرهایشان را همه روزه از طریق پیامک به اطلاع طرفداران خود برسانند. این روش برای مقطعی میان فوتبالیست ها اپیدمی شد اما تب آن زودتر از حد تصور فروکش کرد.
صفحات جعلی
متاسفانه بازار راه اندازی صفحات جعلی به نام ستارگان ورزش ایران در اینترنت بسیار داغ است و تقریبا همه بزرگان ورزش و به ویژه فوتبال ما با این معضل دست و پنجه نرم کرده اند. جدا از علی دایی که تاکنون حداقل ۵ سایت تقلبی برایش در شبکه «فیس بوک» باز شده، نفراتی چون مسعود شجاعی و خسرو حیدری هم با این معضل دست و پنجه نرم کرده اند.
حتی جالب است بدانید که یک نفر چند سال قبل با نام «غلامرضا رضایی» در فیس بوک صفحه ای را باز کرده و با آن برای خبرنگاران پیغام دوستی می فرستاد! البته از حق نگذریم که کارهای بسیار زیبایی هم در این شبکه های اجتماعی صورت گرفته که از جمله آنها می توان به راه اندازی صفحاتی برای تکریم ناصر حجازی فقید اشاره کرد. البته بعضی از این صفحات بعدا به جایی برای تقابل با امیر قلعه نویی بدل شد.
ورزشکاران فعال
گروهی از ورزشکاران و مربیان کشورمان در عرصه شبکه های مجازی فعالیت بسیار فراوانی دارند. از جمله این افراد می توان به جلال طالبی، امیررضا خادم، امیر توکلیان، پیام صادقیان، حنیف عمران زاده، فرهاد مجیدی، جواد نکونام و ... اشاره کرد که در فیس بوک یا اینستاگرام فعال هستند و عکس ها و پست هایشان گاهی اوقات بازتاب وسیعی هم در رسانه ها پیدا می کند. البته اغلب فوتبالیست ها در شبکه اجتماعی «اینستاگرام» حضور داشته و عکس های جالبی نیز از خود به نمایش می گذارند که مورد استفاده رسانه ها و سایت ها قرار می گیرد.
جنگ مجازی
در این میان گاهی اوقات ورزشکاران جوانی دست به رفتارهایی می زنند که تبعات بسیار بسیار وسیع و البته نابهنجاری دارد. برای مثال چند روز قبل پس از پایان لیگ برتر پیام صادقیان بر روی صفحه خود در یکی از شبکه های اجتماعی بخشی از یک شعار نامناسب طرفداران را نوشته بود که موجب شد استقلالی ها هم واکنش تندی علیه او نشان بدهند و اتفاقا بعضی از آنها برای پاسخ به الفاظ نامناسب روی بیاورند. البته جنگ فوق میان چند بازیکن دیگر هم راه افتاد و به یک کتک کاری مجازی بدل شد تا مشخص شود هنوز راهکار درست استفاده از تکنولوژی را نمی دانیم.
شیوه جالب داوری
زمستان سال گذشته وقتی بحث دعوت از دانیال داوری به تیم ملی ایران جدی شد، این سنگر بان ناگهان خودش را مقابل سیل پیام ها و درخواست های دوستی از سوی ایرانی ها دید. دانیال در این رابطه می گوید: «برایم بالغ بر ۲ هزار درخواست دوستی آمده بود که تقریبا همه آنها ایرانی بودند و اغلب شان نیز ساکن ایران. پیغام های زیادی هم برایم آمده است که نمی توانستم بخوانم چون زبان آنها برایم مفهوم نبود اما وقتی با کمک اطرافیانم پیغام ها را خواندم متوجه شدم که اغلب شان محبت آمیز بوده است. بعد از یک مدت دیدم اینطوری نمی شود و بنابراین صفحه فیس بوکم را بستم و الان فقط یک صفحه هواداری دارم.»
فاجعه لیونل مسی
در رابطه با رفتارهای عجیب و غریب در شبکه های مجازی، بدیهی است که ماجرای لیونل مسی بسیار تلخ، عذاب آور و در عین حال آموزنده بود. اتفاقی که بعد از همگروهی با آرژانتین رخ داد، نشان داد که علاوه بر ورزشکاران، گروه زیادی از مخاطبان و کاربران شبکه های اجتماعی در ایران نیز طریقه درست استفاده از آن را نمی دانند و گاهی اوقات از روی ناآگاهی و هیجان دست به کارهایی می زنند که برای کل کشور گران تمام می شود.
اتفاقا چندی قبل «هوشنگ نصیرزاده» هم صفحه خودش را در فیس بوک بست که در توجیه آن به عنوان پیغام آخر نوشت: «متاسفانه بعضی از افراد زیر مطالب من کامنت های نامربوط می گذارند و به این نتیجه رسیدم که بهترین وضعیت برای حل این مشکل خروج از فیس بوک است.»